/aʊ̯f diː ˈlaɪ̯çtə ˈʃʊltɐ ˈneːmən/
جدی نگرفتن
دست کم گرفتن
Sicher B2.1 - 5
/aʊ̯f diː ˈpʁoːbə ˈʃtɛlən/
آزمودن
امتحان کردن
Sicher C1.1 - 2
/jeːmandəm aʊf diː ʃlɪçə kɔmən/
دست کسی را خواندن
متوجه حیله کسی شدن
Sicher C1.1 - 1
/aʊf diː ʃˈuːltɜ klˈɔpfən/
تحسین کردن
تشویق کردن
Sicher C1.1 - 4
پذیرایی کردن
به کار انداختن
راه انداختن، به کار گرفتن، استفاده کردن
Sicher C1.2 - 2
از خود پذیرایی کردن
به کار انداختن
راه انداختن، به کار گرفتن، استفاده کردن
Sicher C1.2 - 2
پذیرایی کردن
به کار انداختن
راه انداختن، به کار گرفتن، استفاده کردن
Menschen B1.1 - 4