نوع :
ضمیر
کاربرد دیگر :
زیاد
کاربرد دیگر :
متعدد، فراوان
مترادف و متضاد :
in großer Auswahl/Menge/Zahl , mehr als genug , reichlich , zahlreich
کلمات نزدیک :
viehzucht , vieh , videothek , video , vibrieren , viel erfolg , viel glück , viel spaß , viel um die ohren haben , viel von jemandem halten
مثال ها :
1.Er weiß vieles, was du nicht weißt.
1.او چیزهای زیادی می‌داند که تو نمی‌دانی.
2.Viele Menschen hatten sich versammelt.
2.افراد زیادی دور هم جمع شده بودند.
1.او چیزهای زیادی می‌داند که تو نمی‌دانی.
2.Viele Menschen hatten sich versammelt.
2.افراد زیادی دور هم جمع شده بودند.
مرجع :
کتاب Menschen سطح A1.1 ، درس 10
ex1 :
viel Zeit|=| زمان زیاد|*|Das kostet viel Zeit.|+| این زمان زیادی می‌برد.
ex2 :
viele Hinsicht/Menschen/...|=| جنبه‌ها/افراد/...متعدد [زیاد]|*| 2.Viele Menschen hatten sich versammelt.|+| 2. آدم‌های زیادی جمع شدند.
ex3 :
viel Obst/Gemüse/Milch/...|=| میوه/سبزیجات/شیر/...زیاد|*|Sie kaufte viel Obst.|+| او مقدار زیادی میوه خرید.|+| - بیان تعداد زیادی از چیزها که در کنار یکدیگر یک مجموعه را تشکیل می‌دهند:
دسته بندی: