Schreibtisch به معنی میز تحریر

اسمقابل شمارش ، مذکر

[ جمع: Schreibtische ]
[ ملکی: Schreibtisch(e)s ]

میز نگارش

1.Ich den ganzen Tag am Schreibtisch sitze.
1.من تمام روز را پشت میز تحریر می‌نشینم.

2.Ich lege vor dem Lernen alle meine Bücher auf den Schreibtisch.
2.من قبل از یادگیری، تمام کتاب‌هایم را روی میز تحریر قرار می‌دهم.

کتاب Menschen سطح A2.1 ، درس 2