ورود

جستجو

واژه ها

کتاب ها

مرجع یادگیری زبان آلمانی


وب سایت آلمانیش

- آفلاین
درباره آلمانیش

راهنما

قوانین

ارتباط با آلمانیش
صفحه نخست

صفحه کلید

جستجو

حالت شب

Tier به معنی حیوان


/tiːɐ̯/
Tier به فارسی حیوان به آلمانی
       

نوع :
اسمقابل شمارش ، خنثی

inline :
[ جمع: Tiere ]
[ ملکی: Tier(e)s ]

مترادف و متضاد :
Bestie , Vieh

کلمات نزدیک :
tiegel , tiefsttemperatur , tiefkühltruhe , tiefkühlkost , tiefgarage , tierarzt , tierhaltung , tierisch , tierpark , tierzucht

مثال ها :
1.Er mag Tiere sehr und geht darum oft in den Zoo.
1.او خیلی حیوانات را دوست دارد و به همین خاطر اغلب به باغ‌وحش می‌رود.

2.Wir dürfen keine Tiere in der Wohnung haben.
2.ما اجازه نداریم هیچ حیوانی در خانه نگه داریم.

مرجع :
کتاب Menschen سطح A2.1 ، درس 3

ex1 :
männliches/weibliches Tier|=| حیوان نر/ماده|*|Es war ein weibliches Tier.|+| این یک حیوان ماده بود.

ex2 :
das wilde/zahme/große/... Tier|=| حیوان وحشی/اهلی/بزرگ/...|*|Die Jäger fingen das wilde Tier.|+| شکارچیان حیوان وحشی را شکار کردند.

ex3 :
Haustier haben|=| حیوان خانگی داشتن|*|Kinder wollen immer ein Haustier haben.|+| بچه‌ها همیشه می‌خواهند حیوان خانگی داشته باشند.

ex4 :
Tiere halten/füttern/züchten/dressieren/abrichten|=| حیوانات را نگهداری کردن/غذا دادن/پرورش دادن/تعلیم دادن/تربیت کردن/...|*|Ich muss Tiere füttern, bevor ich schlafen gehe.|+| قبل از این‌ که بروم بخوابم باید به حیوانات غذا بدهم.

حیوان دسته بندی: اسم
منتشر شده توسط: آلمانیش
تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۷
ارسال : پارسال | ویرایش: پارسال | بازدید: 31
 

Tier

     

حیوان

این صفحه را به اشتراک بگذارید :

https://www.almanish.ir/W2444
به این صفحه چند ستاره می دهید؟

امتیاز : 4.33 از 5 12 رای