نوع :
فعلفعل بی قاعده ، فعل گذرا و ناگذر
verbs :
[گذشته: hielt]|[گذشته کامل: gehalten]|[فعل کمکی: haben ]
inline :
صرف فعل
(sich halten)
(sich halten)
مترادف و متضاد befolgen einlösen sich richten nach
halten به معنی (در مورد چیزی) نظری داشتن
امیر علی میرزایی https://www.almanish.ir/about /ˈhaltən/
کاربرد دیگر :
فکر کردن، پنداشتن
مترادف و متضاد :
eine Meinung haben , für etwas ansehen
کلمات نزدیک :
haltebucht , haltbarkeit , haltbar , halt die ohren steif! , halt , haltepunkt , halter , halterung , haltestelle , haltung
مثال ها :
1.Die Stadt will einen neuen Flughafen bauen. Was halten Sie davon?
1.شهرداری می‌خواهد یک فرودگاه جدید بسازد. نظر تو در این مورد چیست؟
1.شهرداری می‌خواهد یک فرودگاه جدید بسازد. نظر تو در این مورد چیست؟
مرجع :
کتاب Menschen سطح B1.2 ، درس 6
ex1 :
jemanden/etwas für etwas halten|=| در مورد کسی/چیزی نظری داشتن [فکری خاصی داشتن]|*| 3.Ich halte sie für sehr intelligent.|+| 3. به‌نظرم او خیلی باهوش است.
ex2 :
viel/wenig/nichts von jemandem/etwas halten|=| نظر [حس] خوبی/بدی/خاصی نسبت به کسی/چیزی داشتن|*|Der Chef hielt nicht viel von seinem Stellvertreter.|+| رئیس نظر خیلی خوبی نسبت به معاونش نداشت.|+| برای بیان‌کردن برداشت خود از یک موضوع می‌توان از فعل "halten" استفاده کرد؛ به مثال‌های زیر توجه کنید:
دسته بندی: