نوع :
صفتقابل مقایسه
inline :
[ حالت تفضیلی: bekannter ]
[ حالت عالی: bekannteste- ]
[ حالت عالی: bekannteste- ]
کاربرد دیگر :
شناختهشده، مشهور
مترادف و متضاد :
berühmt , namhaft , prominent
کلمات نزدیک :
bejubeln , bejammern , bejahung , bejahen , beißzange , bekannte , bekannter , bekanntgabe , bekanntgeben , bekanntlich
opposit :
unbekannt
مثال ها :
1.Der Schauspieler ist bisher nur durch seine Theaterrollen bekannt geworden.
1.این بازیگر بیشتر بهخاطر نقشهای تئاترش مشهور شدهاست.
2.Dieses Lied ist sehr bekannt.
2.این آهنگ خیلی معروف است.
3.Ein Onkel von mir ist ein bekannter Politiker.
3.یکی از عموهای من یک سیاستمدار معروف است.
4.Picasso ist sehr bekannt.
4.پیکاسو خیلی مشهور است.
1.این بازیگر بیشتر بهخاطر نقشهای تئاترش مشهور شدهاست.
2.Dieses Lied ist sehr bekannt.
2.این آهنگ خیلی معروف است.
3.Ein Onkel von mir ist ein bekannter Politiker.
3.یکی از عموهای من یک سیاستمدار معروف است.
4.Picasso ist sehr bekannt.
4.پیکاسو خیلی مشهور است.
مرجع :
کتاب Menschen سطح B1.2 ، درس 8
ex1 :
für etwas (Akk.) bekannt sein|=| به چیزی معروف بودن|*|Er war für seine Moral und Tugend bekannt.|+| او به اخلاق و فضیلتش معروف بود.|+| صفت bekannt به معنای "معروف" در آلمانی برای اشاره به فرد یا چیزی استفاده میشود که توسط عده زیادی از مردم شناخته شدهاست. اگر چیزی bekannt باشد الزاماً محبوب نیست، اما افراد زیادی آن را میشناسند. مثال:
دسته بندی: