automatisch به معنی خودکار

صفتغیرقابل مقایسه

اتوماتیک

1.Das Licht geht automatisch an.
1.چراغ به‌صورت خودکار روشن می‌شود.

2.Das Zeugnis bekommen Sie automatisch zugeschickt.
2.کارنامه به‌صورت خودکار برای شما ارسال می‌شود.

3.Die Tür schließt automatisch.
3.در به‌صورت خودکار بسته می‌شود.

4.Du musst nichts machen. Das geht automatisch.
4.تو نباید هیچ کاری بکنی، این خودکار انجام می‌شود.

کتاب Menschen سطح B1.1 ، درس 4