نوع :
قیدغیرقابل مقایسه
کاربرد دیگر :
قبل از آن
کاربرد دیگر :
قبلش، پیش از آن
opposit :
danach|nachher
مثال ها :
1.Das macht man doch vorher.
1.این کار رو آدم قبلش انجام میدهد.
2.Ich komme mit ins Café. Vorher muss ich aber noch zur Bank.
2.من همراه (شما) به کافی شاپ میآیم. قبل از آن اما باید به بانک هم بروم.
1.این کار رو آدم قبلش انجام میدهد.
2.Ich komme mit ins Café. Vorher muss ich aber noch zur Bank.
2.من همراه (شما) به کافی شاپ میآیم. قبل از آن اما باید به بانک هم بروم.
مرجع :
کتاب Menschen سطح B1.2 ، درس 9
دسته بندی: