Beamter به معنی کارمند دولت

اسمقابل شمارش ، مذکر

[ جمع: Beamtinnen ]
[ ملکی: Beamtin ]
[ مونث: Beamtin ]

کارمند، مسئول دولتی

1.Er arbeitet als Beamter bei der Post.
1.او به عنوان کارمند در اداره پست کار می‌کند.

2.Fragen Sie die Beamtin an Schalter acht!
2.از کارمند پشت پیشخوان شماره 8 بپرسید!

3.Meine Frau ist Beamtin bei der Polizei.
3.زن من در اداره پلیس کارمند است.

کتاب Menschen سطح B1.2 ، درس 1