نوع :
اسمقابل شمارش ، مونث
inline :
[ جمع: Schwierigkeiten ]
[ ملکی: schwierigkeit ]
[ ملکی: schwierigkeit ]
کاربرد دیگر :
سختی، دردسر
مترادف و متضاد :
Kompliziertheit , Problem
کلمات نزدیک :
schwierig , schwielig , schwiele , schwiegervater , schwiegertochter , schwierigkeitsgrad , schwimmbad , schwimmen , schwimmer , schwindel
مثال ها :
1.Es gibt noch Schwierigkeiten, aber wir schaffen es trotzdem.
1.هنوز (هم) دشواریهایی وجود دارد، با این وجود ما از پس آن برمیآییم.
2.Ich hatte große Schwierigkeiten einen Parkplatz zu bekommen.
2.من خیلی دشواری داشتم تا یک جای پارک بگیرم [بهسختی یک جای پارک پیدا کردم].
1.هنوز (هم) دشواریهایی وجود دارد، با این وجود ما از پس آن برمیآییم.
2.Ich hatte große Schwierigkeiten einen Parkplatz zu bekommen.
2.من خیلی دشواری داشتم تا یک جای پارک بگیرم [بهسختی یک جای پارک پیدا کردم].
مرجع :
کتاب Menschen سطح B1.2 ، درس 8
ex1 :
jemandem Schwierigkeiten bereiten|=| برای کسی دردسر درست کردن|*|Wir werden Ihnen keine Schwierigkeiten bereiten.|+| ما برای شما دردسر درست نخواهیم کرد.
دسته بندی: