نوع :
فعلفعل بی قاعده ، فعل گذرا
verbs :
[گذشته: schlug nach]|[گذشته کامل: nachgeschlagen]|[فعل کمکی: haben ]
inline :
صرف فعل
مثال ها :
1.Ich kenne das Wort nicht. Das musst du im Wörterbuch nachschlagen.
1.من این واژه را نمیشناسم. تو باید آن را در واژهنامه جست و جو کنی.
2.Ich muss oft die Bedeutung unbekannter Wörter nachschlagen.
2.من باید معمولا معنای واژگان ناآشنا را در واژهنامه جستوجو کنم.
1.من این واژه را نمیشناسم. تو باید آن را در واژهنامه جست و جو کنی.
2.Ich muss oft die Bedeutung unbekannter Wörter nachschlagen.
2.من باید معمولا معنای واژگان ناآشنا را در واژهنامه جستوجو کنم.
مرجع :
کتاب Menschen سطح B1.2 ، درس 9
دسته بندی: