نوع :
اسمقابل شمارش ، مذکر
inline :
[ جمع: Bildbände ]
[ ملکی: Bildband(e)s ]
[ ملکی: Bildband(e)s ]
کاربرد دیگر :
کتاب تصویری
مترادف و متضاد :
Fotoband
کلمات نزدیک :
bild , bilanz , bikulturell , bikini , biker , bilden , bilderbuch , bildhauer , bildlich , bildnis
مثال ها :
1.Das ist ein farbiger Bildband über die Alpen.
1.این یک کتاب مصور رنگی درباره رشتهکوههای آلپ است.
2.Der Bildband zeigt, wie Natur und Mensch die Erde verändern.
2.کتاب مصور نشان میدهد که انسان و طبیعت چگونه زمین را تغییر دادند.
1.این یک کتاب مصور رنگی درباره رشتهکوههای آلپ است.
2.Der Bildband zeigt, wie Natur und Mensch die Erde verändern.
2.کتاب مصور نشان میدهد که انسان و طبیعت چگونه زمین را تغییر دادند.
مرجع :
کتاب Sicher سطح B2.1 ، درس 3
دسته بندی: