نوع :
اسمقابل شمارش ، مونث
inline :
[ جمع: Regeln ]
[ ملکی: Regel ]
[ ملکی: Regel ]
کاربرد دیگر :
قانون
مترادف و متضاد :
Bestimmung , Gesetz , Norm , Ordnung , Regelung
کلمات نزدیک :
rege , regal , refrain , reformieren , reformationsfest , regelmäßig , regelmäßigkeit , regeln , regelrecht , regelung
مثال ها :
1.Im Straßenverkehr sind viele Regeln zu beachten.
1.در عبور و مرور خیابان قوانین زیادی وجود دارد که باید به آن‌ها توجه کرد.
1.در عبور و مرور خیابان قوانین زیادی وجود دارد که باید به آن‌ها توجه کرد.
مرجع :
کتاب Sicher سطح B2.1 ، درس 4
ex1 :
allgemeine/spezielle/einfache/schwierige/... Regeln|=| قوانین کلی/خاص/آسان/سخت/...|*|Es ist eine ungeschriebene Regel.|+| این قانون نانوشته است.
ex2 :
grammatische/mathematische/... Regeln|=| قوانون گرامری/ریاضی/...|*|Sie konnte alle mathematische Regeln.|+| او همه قوانین ریاضی را بلد بود.
ex3 :
die Regeln eines Spiels/der Rechtschreibung/des Zusammenlebens/...|=| قوانین یک بازی/درست‌نویسی/زندگی مشترک/...|*|Er konnte die Regeln eines Spiels.|+| او قوانین یک بازی را بلد بود.
ex4 :
eine Regel aufstellen/anwenden/kennen/lernen/...|=| یک قانون تنظیم کردن/به کار بردن/دانستن/یاد گرفتن/...|*|Wie geht dieses Spiel? Kennst du die Regeln?|+| این بازی چطور انجام می‌شود؟ آیا تو قوانین را می‌دانی؟
دسته بندی: