نوع :
اسمقابل شمارش ، مونث
کاربرد دیگر :
وضعیت بدنی
مترادف و متضاد :
Fitness , Fitnesszustand
کلمات نزدیک :
kondensieren , kondensator , kondensation , komödie , komödiant , konditionalsatz , konditionstraining , konditor , konditorei , kondolieren
مثال ها :
1.Radfahren verbessert die Kondition.
1.دوچرخهسواری وضعیت بدنی را بهبود میبخشد.
2.Sie hat eine ausgezeichnete Kondition.
2.او دارای آمادگی بدنی عالی است.
1.دوچرخهسواری وضعیت بدنی را بهبود میبخشد.
2.Sie hat eine ausgezeichnete Kondition.
2.او دارای آمادگی بدنی عالی است.
مرجع :
کتاب Sicher سطح B2.1 ، درس 5
دسته بندی: