نوع :
فعلفعل گذرا
verbs :
[گذشته: filterte heraus]|[گذشته کامل: herausgefiltert]|[فعل کمکی: haben ]
inline :
صرف فعل
کاربرد دیگر :
صافیکردن
مثال ها :
1.Computer sollen lernen, exakt auf Fragen zu antworten und die richtigen Ergebnisse aus einem großen Kontext automatisch herausfiltern.
1.کامپیوترها باید جواب دادن دقیق به سوالها را بیاموزند و نتایجی صحیح را از یک زمینه وسیع به طور خودکار پیدا کنند.
2.einen Frequenzbereich herausfiltern
2.یک محدوده بسامدی را فیلتر کردن
1.کامپیوترها باید جواب دادن دقیق به سوالها را بیاموزند و نتایجی صحیح را از یک زمینه وسیع به طور خودکار پیدا کنند.
2.einen Frequenzbereich herausfiltern
2.یک محدوده بسامدی را فیلتر کردن
مرجع :
کتاب Sicher سطح B2.1 ، درس 6
دسته بندی: