نوع :
اسمقابل شمارش ، خنثی
inline :
[ جمع: Wunder ]
[ ملکی: Wunders ]
[ ملکی: Wunders ]
کاربرد دیگر :
معجزه
مترادف و متضاد :
Merkwürdigkeit , Mirakel
کلمات نزدیک :
wunde , wund , wulstig , wuchtig , wucht , wunderbar , wunderkind , wunderlich , wundern , wunderschön
مثال ها :
1.Als Kind wollte ich alle Wunder des Universums entdecken.
1.من به‌عنوان کودک می‌خواستم تمام شگفتی‌های هستی را کشف کنم.
2.Ich bin mit dem Fahrrad gestürzt. Es war ein Wunder, dass nichts Schlimmes passiert ist.
2.من با دوچرخه افتادم. این یک معجزه بود که اتفاق بدی نیفتاده‌است.
1.من به‌عنوان کودک می‌خواستم تمام شگفتی‌های هستی را کشف کنم.
2.Ich bin mit dem Fahrrad gestürzt. Es war ein Wunder, dass nichts Schlimmes passiert ist.
2.من با دوچرخه افتادم. این یک معجزه بود که اتفاق بدی نیفتاده‌است.
مرجع :
کتاب Sicher سطح B2.2 ، درس 6
دسته بندی: