نوع :
فعلفعل گذرا
verbs :
[گذشته: grillierte]|[گذشته کامل: grilliert]|[فعل کمکی: haben ]
inline :
صرف فعل
کاربرد دیگر :
باربیکیو کردن
مترادف و متضاد :
grillen , rösten
کلمات نزدیک :
grillen , grille , grill , griffig , griffel , grillparty , grillplatz , grimmig , grinsen , grinsen
مثال ها :
1.Eine der schönsten Sommerbeschäftigungen unter Freunden ist das Grillieren.
1.یکی از زیباترین فعالیتهای تابستانی در میان دوستان باربیکیوکردن است.
2.Ich grilliere die Pilze wie ein Kalbssteak.
2.من قارچ را مثل یک استیک گوساله کبابی میکنم.
1.یکی از زیباترین فعالیتهای تابستانی در میان دوستان باربیکیوکردن است.
2.Ich grilliere die Pilze wie ein Kalbssteak.
2.من قارچ را مثل یک استیک گوساله کبابی میکنم.
مرجع :
کتاب Sicher سطح B2.2 ، درس 6
دسته بندی: