نوع :
اسمقابل شمارش ، مذکر
inline :
[ جمع: Pedanten ]
[ ملکی: Pedanten ]
[ مونث: Pedantin ]
[ ملکی: Pedanten ]
[ مونث: Pedantin ]
کاربرد دیگر :
آدم فخرفروش (در علم)، آدم خرده‌گیر
مترادف و متضاد :
pedantisch
کلمات نزدیک :
pedal , pechschwarz , pech , peanuts , pds , pedantisch , pediküre , pediküren , pegel , peilen
مثال ها :
1.Du bist wirklich der alte Pedant!
1.تو واقعاً یک آدم ملانقطی پیر هستی!
2.Ich gelte als Pedant, weil ich auf jedes kleine Detail achte.
2.من یک آدم ملانقطی محسوب می‌شوم چون به هر جزئیات کوچکی دقت می‌کنم.
1.تو واقعاً یک آدم ملانقطی پیر هستی!
2.Ich gelte als Pedant, weil ich auf jedes kleine Detail achte.
2.من یک آدم ملانقطی محسوب می‌شوم چون به هر جزئیات کوچکی دقت می‌کنم.
مرجع :
کتاب Sicher سطح C1.1 ، درس 4
دسته بندی: