نوع :
فعلفعل گذرا
verbs :
[گذشته: konzipierte]|[گذشته کامل: konzipiert]|[فعل کمکی: haben ]
inline :
صرف فعل
کاربرد دیگر :
برنامهریزی کردن
مترادف و متضاد :
planen
کلمات نزدیک :
konzil , konzession , konzertveranstalter , konzertsaal , konzertmeister , kongresshalle , konsumgesellschaft , konzentrat , konzentrationsfähigkeit , konzerthalle
مثال ها :
1.Das Marketingteam konzipierte eine Strategie zur Verbesserung des Umsatzes.
1.تیم بازاریابی راهبردی را برای بهبود فروش طرحریزی کرد.
2.Die Schule ist für dreihundert Schüler konzipiert.
2.این مدرسه برای سیصد دانشآموز طرحریزی شدهاست.
1.تیم بازاریابی راهبردی را برای بهبود فروش طرحریزی کرد.
2.Die Schule ist für dreihundert Schüler konzipiert.
2.این مدرسه برای سیصد دانشآموز طرحریزی شدهاست.
مرجع :
کتاب Sicher سطح C1.1 ، درس 5
دسته بندی: