نوع :
صفتغیرقابل مقایسه
کاربرد دیگر :
بیاثر
مترادف و متضاد :
ohne Spuren
کلمات نزدیک :
spuren , spur , spund , spulen , spuken , spurt , spurten , sputen , spähen , spärlich
مثال ها :
1.Er hat wohl von dir gelernt, wie man spurlos verschwindet.
1.او کاملاً از تو یاد گرفتهاست که چگونه میتوان بینشان [بدون هیچ نشانی] ناپدید شد.
2.Meine Schlüssel sind spurlos verschwunden.
2.کلیدهایم بینشان [بدون هیچ نشانی] ناپدید شدند.
1.او کاملاً از تو یاد گرفتهاست که چگونه میتوان بینشان [بدون هیچ نشانی] ناپدید شد.
2.Meine Schlüssel sind spurlos verschwunden.
2.کلیدهایم بینشان [بدون هیچ نشانی] ناپدید شدند.
مرجع :
کتاب Sicher سطح C1.2 ، درس 4
دسته بندی: