آسیب زدن
تأثیر منفی گذاشتن، خراب کردن
Sicher C1.1 - 1
خراب
خسته
Menschen A1.2 - 4
خرابی
از کار افتادگی، مشکل فنی
Menschen B1.1 - 6
خرابی
مشکل
اتفاق بد
Menschen B1.1 - 6
مشکل
خرابی
از کار افتادگی، مشکل فنی
Menschen B1.1 - 6
آسیب رساندن
آسیب
خسارت، خرابی
Menschen B1.1 - 9
آسیب
خسارت، خرابی
Sicher B1 - 6
خراب شدن
مشکل پیدا کردن، عملی نشدن
Sicher C1.1 - 1
خراب شدن
مشکل پیدا کردن، عملی نشدن
Menschen B1.1 - 10
به مشکل خوردن
اشتباه پیش رفتن، خراب شدن
Sicher B2.2 - 3
بد
خراب
فاسد
Menschen A1.1 - 4
آسیب رساندن
فاسد شدن
خراب شدن
Sicher C1.2 - 5
فاسدشدنی
خرابشدنی
Sicher B2.2 - 2