نوع :
فعلفعل بی قاعده ، فعل گذرا
verbs :
[گذشته: nahm ab]|[گذشته کامل: abgenommen]|[فعل کمکی: haben ]
inline :
صرف فعل
کاربرد دیگر :
پایین آمدن
کاربرد دیگر :
کم شدن، کاهش یافتن، کوتاه شدن
مترادف و متضاد :
sinken
کلمات نزدیک :
abnahme , abmühen , abmurksen , abmontieren , abmessung , abneigung , abnutzen , abo , abokündigung , abonnement
opposit :
zunehmen
مثال ها :
1.Die Zahl der Geburten nimmt ständig ab.
1.تعداد متولدین همواره رو به کاهش است.
2.Im Herbst nehmen die Tage ab.
2.در پاییز روزها کوتاه می‌شوند.
1.تعداد متولدین همواره رو به کاهش است.
2.Im Herbst nehmen die Tage ab.
2.در پاییز روزها کوتاه می‌شوند.
مرجع :
کتاب Sicher سطح B2.2 ، درس 1
دسته بندی: